اخرین ماه پاییز
یه سلام پاییزی اما گرم به پسرکم ماه اخر پاییز هم رسید گل پسرمون یک ماه بزرگتر شد اقا تر شد و شیرین زبون تر با اینکه پسرک وبلاگ ما خیلی کم حرف تشریف دارن ولی عوضشتوی خونه برای مامانش کلی اواز میخونه صدای حیون ها رو بلد شده و خوب میشناسه دایم داره عدد هارو میشماره و با هر صدای ماشین و بوقش میگه بابا و میدوه دم در مثل اقا ها دست میده و بوس میکنه همیشه حاضر و امادس برای ددر رفتن و خودش کفش ها و کاپشن و شال و کلاهشو میاره تا اماده بشه این ماه تعطیلی زیاد داشت و ما از هوای خوب استفاده کردیم و رفتیم گردش یه روز جمعه که هوا افتابی بود نزدیک ظهر با مامان جون و دایی امیر و مهران و زن دایی عاطفه رفتی...